اوووووه! سه هزار سال بود ننوشته بودم، مگر این کارهای تمام ناشدنی اجازه نفس کشیدن میدن به آدم! من هم که سرم درد میکنه برای کار درست کردن برای خودم، البته مسائل مالی هم بیتاثیر نیست!
چند وقت پیش یک افزایش حقوق نسبتا خوب (با معیارهای اینجا) پیدا کردم! کلی تعریف و تمجید و خیلی باحالی و اینها، گفتم باحالی از خودتونه، مایه تیله چی دارید؟!
بگذریم... ولی یک نکته دردناک که بارها اشاره کردم مالیات است مالیات است مالیات... حساب کنید چک حقوقیتون 500-600 دلار اضافه بشه، ولی خالص پرداختی 250-300دلار! واقعا تا همونجایی که خودتون میدونید سوخت رفت پی کارش... ولی چارهای نیست دیگه، جامعه سوسیالیستی هست و من باید خرج بیکارهای کف خیابون، دوستم که یک ساله نمیره سر کار ماهی هزار و اندی دلار حقوق بیکاری میگیره، و 600 دلار ماهیانه بچه تازه به دنیا اومده اون یکی دوستم رو باید بدم دیگه!!
یکی دو هفته هست که یکی از همکارها که اتفاقا کلی هم دوست شده بودیم نقل مکان کرده به شرکت دیگری و دنبال نیروی جایگزین بودیم، همکار دیگری که مسئول استخدام شده بود رزومههای بعضی از متقاضیان رو میفرستاد من هم نظرم رو بدم، چون رابطه کاری زیادی با طرف خواهم داشت.
پدر جان، برادر جان، خواهر جان!!! شیش (شش نه ها) صفحه رزومه و نامه و داستان حسین کرد شبستری نفرستید وقتی دنبال کاری میگردید که نوشتن فقط 3-4 سال سابقه کار میخوان! درجا به recycle bin منتقل میشه حالش رو میبرید به خدا.
دوم هم اینکه توجه دقیق داشته باشید به اینکه چی خواسته شده در آگهی کار، همون رو میخوان! میدونم جملهام احمقانه به نظر میرسه، ولی واقعا عمق این قضیه رو باید درک کنید والا نتیجه نخواهید گرفت از اپلای کردن، از ما گفتن. اگر هم تجریهای در زمینه خواسته شده ندارید وقت خودتون رو با بزک دوزک کردن رزومه جهت امتحان شانس هدر ندید.
خودتون رو بگذارید جای کسی که یک نفر با مشخصاتی که نوشته احتیاج داره و الان داره رزومه شما رو میخونه! به خدا اون هم دو تا چشم و گوش داره و یک انسانِ مثل بقیه.
Labels: کاریابی, کانادا
و چقدر حیف که کمتر مینویسید
با آرزوی موفقیت برای شما
man chetori mitonamba shoma tamas begiram?
متشکر