* در انتهای قسمت اول توضیحاتی در مورد کسانی که سابقه کار قبلی ندارند اضافه کردم که اگر مایل باشید میتوانید مطالعه بفرمایید
یکی از راههای بسیار مناسب کسب اطلاعات در مورد کار در کشورهای مختلف پرس و جو از کسانی است که در آن کشورها زندگی و کار میکنند، ولی نکته مهمی که بایستی به آن توجه کنید این است که نظرات هر شخص در وهله اول برآمده از تجربه شخصی اوست و الزاما شما تجربه مشابهی نخواهید داشت. حتی با وجود سابقه کار و مدرک تحصیلی یکسان و وضعیت مالی مشابه، باز هم به قول قدیمیها یک سیب را وقتی بالا بیاندازید هزار چرخ میزند قبل از اینکه برگردد!
چند مورد از تجربیات شخصی خودم و اطلاعات نسبتا غلطی که گرفتم را برایتان مینویسم:
افسانه یک: در کانادا به ایرانیها/خارجیها کار نمیدهند چون سابقه کار یا تحصیل در کانادا را ندارند.
نمونه زنده و بارز این قضیه خودم هستم که بدون سابقه کار یا تحصیل در کانادا و بعد از فرستادن 14 درخواست (اپلیکیشن) مشغول به کار شدهام. البته فشار و استرس اصلی را در انگلستان پشت سر گذاشتم و در طی حدود یک سال تجربیات خوبی(!) در آنجا بدست آوردم.
افسانه دو: بروید در رستوران یا لباس فروشی کار کنید برایتان سابقه کار کانادایی میشود، کار که عار نیست.
این عین جملهای است که چند ماه پیش از یکی دو نفر هموطن شنیدم، انشاالله که راست میگویند ولی نظر من را بپرسید میگویم درست است که کار عار نیست، اما سوالاتی که در مصاحبه در مورد سابقه کارتان از شما خواهند پرسید مرتبط با شغلی است که برای آن درخواست دادهاید، نمیدانم نوشتن کار در رستوران برای یک مهندس آن هم در ابتدای رزومهاش چه جذابیتی برای کارفرما میتواند داشته باشد؟!
افسانه سه: دنبال کار الزاما مرتبط با رشتهتان نباشید.
البته آمار رسمی در این زمینه کمی تیره و تار است و حدودا از هر 10 نفر مهاجری که جذب بازار کار شدهاند 6 نفر به کار غیرمرتبط با کار قبلیشان مشغول هستند، ولی شما چون دارید این مطلب را میخوانید حتما میتوانید جز آن 4 نفر باشید، اراده کنید!
افسانه چهار: برای 200 جا اقدام (اپلای) کنید و اگر 2 تا جواب هم بگیرید خیلی خوب است.
البته این جمله مختص مهاجرین نیست و در سایتهای کاریابی هم برای شهروندان کانادا چنین حرفهایی پیدا میکنید، اما به نظر من کیفیت درخواستهایی که میفرستید خیلی مهمتر از کمیت آنهاست. من در کانادا جمعا برای 14 شرکت اقدام کردم و نتیجه آن هم 5 مصاحبه تلفنی که 3تای آنها به مصاحبه حضوری و نهایتا یکی به مصاحبه دوم و آزمونی کوچک و در نهایت استخدامم منجر شد بود. اگر یک سری از مسائل که در ادامه خواهم گفت را رعایت کنید و مشکل زبان (انگلیسی) هم نداشته باشید زودتر از اینها موفق خواهید شد، اطمینان داشته باشید.
... شما هم اگر نظری دارید یا افسانهای میدانید از به اشتراک گذاشتنش دریغ نکنید
• البته در همه این موراد این نکته را در نظر داشته باشید که نیاز بازار کار به تخصص شما نقش بسیار تعیین کنندهای در یافتن کار مورد نظرتان خواهد داشت. میتوانید با سر زدن به سایتهای کاریابی (که احتمالا در قسمتهای بعدی این مطلب در موردشان خواهم نوشت) اطلاعات خوبی از وضعیت عرضه و تقاضا در کار تخصصیتان در شهرهای مختلف بدست آورید.
در قسمت بعد مواردی که به نظرم هنگام جستجوی کار باید به آنها توجه کنید را خواهم نوشت، ولی شاید چند هفتهای طول بکشد، مدت زیادی بود که تمام وقتم در اختیار خودم بود و الان بیش از یک سوم آنرا از دست دادهام و از همه چیز عقب ماندهام.
Labels: کاریابی, کانادا
بهت تبریک میگم که کار متناسب با رشته ات رو پیدا کردی درابره مهارتها و بازار کار رشته کامپیوتر و اینکه به چه مهارتهایی بیشتر نیاز است کاش بیشتر مینوشتی درباره محیط کار و همکارانت درباره نوع برخورد ررییس با کارمندان زیر دست
در اخر مطلبت بسیار عالیه ایمیدوارم که موفق باشی
شاد و موفق باشی
faghat ye chizi ro yadet raft, hich mohajeri doost nadareh bereh survive job anjam bedeh, ghabool dary keh harkasi doost dareh too reshteyeh khodesh kar koneh, ama onhayi keh miran pool ziyadi nadaran pas ejbaran in karo miknan.
فعلا وضع استخدام در اين صنعت خيلی بهتر از صنايع ديگر، مخصوسا صنايع سنگين هست...
بازمم بهتان تبريک می گويم از اينکه کار مناسبی پيدا کرده ايد.
مهدی .ع.